سـפֿـت تريـטּ בو رآهـﮯ

בو رآهـﮯ بيـטּ فـرآموش ڪَرבטּ و انتظـآر است

گـآهـﮯ ڪآمـل فـرآمـوش مـﮯڪُنـﮯ

و بعـב مـﮯبينـﮯ ڪـﮧ بـآيـב مـنتظـِر مـﮯمـآنـבﮮ

و گـآهـﮯ آنقـَבر مـنتظـِر مـﮯمـآنـﮯ ڪـﮧ

مـﮯفهمـﮯ زوבتـر از ايـטּها بايـב فـراموش مـﮯڪرבﮮ

باز باید مثل ده سال قبل...

بازیگر شوم ،

آرامش را بازی کنم …

باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …

باز باید مواظب اشک هایم باشم …

باز همان تظاهر همیشگی :خوبم...

آَבم بـآیـב یــﮧ "تـــُو" בاشتــﮧ بـاشـــﮧ

کـﮧ هـر وقـت اَز هـمــﮧ چــے פֿــستـِــﮧ פּَ نـا اُمیـב بـوב

بـهـش بــِگـــﮧ :

مـهـم اینـــﮧ ڪِـﮧ تــُو هـستـے

بیـخیـال ِ בُنـیـا . . .

وقتــی کســی می گویــد خوبی؟!

نگـــــو “مـــمـنـون”

نگـــــو “خوبـــــــم”

نگـــــو “بهتــــــرم”

فقـــط یک جـــوری بگـــــو “مــــرسی”

که طرف بدانــد سئـــوال احمقـــانه ای پرســـیده!!!….

گفتـــی دهانـــت بوی شیر میدهد و رفتی ...

هــــــی لعنتــــــی امشـــــب دهانم بوی

مـــــــشروب سیگــــــار میـــدهد

برمیگــــــــــردی ؟؟؟؟؟؟؟

وقتی بغضم شکسته شد... 

 و نفس هایم؛ 

 غرق شد در اندوه و بی تابی، 

 فقط "سکوت" با من بود!! 

 گاه گاهی که تنم... 

 خسته از لحظه ها؛ 

 به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شد، 

 و شب هایی که بالشم 

 خیس می شد از اشک شبانه حسرت... 

 فقط "سکوت" با من بود

  "سکوت

  "سکوت"

و  "سکوت"

چی شد که سیگاری شدی ؟

یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم...!!!

چی شد که ترک کردی؟

...

یه شب بارون میومد… دیگه تنها نبودم...!!!

چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟

یه شب بارون میومد… دوباره تنها شدم...!!!

چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن؟

یه شب بارون میومد...خیلی تنها بودم...تو خیابون دیدمش…

اون تنـــــــها نبـــــــود.......!!

:( :( :(  

قـــــــرعـــــــﮧ ڪـــشـــــــے تــــمــــــــــــــام شــــــــــــد . . .

تــــــــــو بـــــــــــﮧ اســــــــــم دیـــگــــــــــرے درآمـــــــــــدے . . .

تـــقــــدیــــــــــر جـــــــــــاے خــــــــــود . . .

امـــــــــــا بـــــــــے مــعـــــــــرفــــت ، لااقــــــــــــل . . .

اســــــــم مــــــــــرا هــــــــــــم . . .

در ڪــیـــســـــــﮧ ات مـــــــــــے انــــــــداخـــتــــــــــــے . . .

ز یک عاشقِ شکست خورده پرسیدم: 

بزرگ ترین اشتباه؟ گفت: عاشق شدن... 

گفتم: بزرگ ترین شکست؟ گفت: شکستِ عشق... 

گفتم: بزرگ ترین درد؟ گفت: از چشمِ معشوق افتادن... 

گفتم: بزرگ ترین غصه؟ گفت: یک روز چشم های معشوق رو ندیدن... 

گفتم: بزرگ ترین ماتم؟ گفت: در عزای معشوق نشستن...

 گفتم: قشنگ ترین عشق؟ گفت: شیرین و فرهاد...

 گفتم: زیباترین لحظه؟ گفت: در کنارِ معشوق بودن... 

گفتم: بزرگ ترین رویا؟ گفت: به معشوق رسیدن...

 پرسیدم: بزرگ ترین آرزوت؟ اشک توی چشماش حلقه زد و با نگاهی سرد گفت:

مرگ مرگ مرگ

سخت است ؛

در افکار شلوغ بودن . . .

در سردی نگاه ها بودن . . .

در خیابان غم بودن . . .

در رویا تنها بودن . . .

و چه خوب آرامت میکند یک ” پک سیگار ”

آدم وقتی یه حس تکرار نشدنی رو با یکی تجربه می کنه ؛

دیگه اون حس رو با کس دیگه ای نمی تونه تجربه کنه ....

بعضی حس ها ،

خاص و ناب هستند !

مثل بعضی آدم ها ... !!!

تو چه میفهمی از روزگارم...؟

از دلتنگی ام ؟

گاهی به خدا التماس می کنم 

خوابت را ببینم ...میفهمی؟؟؟!!

فقط خوابت را..!!!!

چه زود به نبودن هم عادت کردیم

انگار دیگر هیچکدام از ما

تنها نـیست

من با تنهایی،تو با تن هایی

به من نگو ( سیگار ) نکش !

 بپرس برا کدوم دردم سیگار میکشم ؟!

 بپرس اصلا چرا سیگاری شدم ؟!

 مطمئن باش اون موقع خودت برام کبریت میکشی . . .

روشــن مـیـکنم سیــگاری دیـگررا تـا شـایــد

غمــی را بــسـوزانــم 

شـــاید این قلب بیمارم سبک تر شود

شــایــد زنـدگی رنـگ دیـگری بـگیـرد 

شـایـد دیـگر بـتونـم فرامـوشـت کنم

شـــــایـــــد ...

دَمَــــــــــــــــــــــــش گـــــــــــرم !!!

بـــــــــــــــــــاران را مــــــــــــــــــــی گویم ...ا

به شــــــــــــانه ام زد و گــــــــــــفت :ا

خــــــــــــــــــــــــسته شـــــــــــــــدی ... ؟؟؟

امــــــــروز را تو اســــتراحت کن ...ا

من به جــــــــــــایت مـــــــــــــی بارم

دلم شور میزند،نکند این روزها

کسی تــو را آرزو کند،

و دعایش، مستجاب شود ...!

دلمــ بهانــہ اتــ رآ مے گیــرد

چقـَدر امـروز حس میکنمـ نبودنتـــ رآ . . .

صدایتــــ در گوشمـ مے پیچد . . .

و مـن بے اختیـــار میگویمـ :

" جـآنَمــ " ؟؟

همیشـــه تـــو دلت گفتی . . . .

ایــن مگه بـــا چند نفر دوســـته که همیشــه آنلایــنــه . . .؟

یـــک جـمله تو یادت بــاشه . . . 

همیـــشه انلاین تــرین هـــا تنـــهاترینند . . .

درستــ مثــل مــن . . .!

من . .. . اون . . .مــا

دختر : شنیدم داری ازدواج میکنی ..

مبارکه .. خوشحال شدم شنیدم ..

پسر : ممنون ... انشالله قسمت شما ..

دختر : می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟

پسر : چی می خوای؟

دختر : اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم

منو روش بذاری؟

پسر : چرا؟ می خوای هر موقع که نگاش میکنم ..

صداش می کنم درد بکشم؟

دختر : نه .. !!

آخه دخترا عاشـــــــق باباهاشون می شن ..

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم !.

اینجا زمین است قیمت یک عشق تا عشق دیگر ......

یک قهر ساده است....!!!

همین...!!

دلم واسه اون دبستان تنگ شده 

که وقتی تنها تو گوشه حیاط مدرسه وایسادی 

یه نفر میومد بهت میگفت:

میای با هم دوست بشیم..!!؟

محتاج لبانت هستم 

 که در بهار و تابستان 

پاییز و زمستان 

 مرا 

 عاشقانه ببوسند 

 آنطور که آتشفشان خاموش درونم جان گرفته 

 مهرت را فوران کند 

من 

 تو و تمام وجودت را 

 نه برای یک هم آغوشی ساده 

 برای تمام عمر می خواهم

همین ...

كاش مي شد

فقط ، "تو" را داشته باشم...

خدا هي بپرسد:

خب ، ديگر چه؟

من بگويم:

هيچ! همين كافيست...!!!

خدايا! براي اثبات بزرگ بودنت خيلي كوچكم كردي...  خيلي...

بي تو در خلوت شب ناله ميكرد دل من

با هر ترانه كه از عشق خواندند گريه ميكرد دل من

ديگه تنهاتر از اين نميشه باشم ، ميدوني؟

سخته برام از تو جداشم ، ميدوني؟

به دلم وعده دادم كه چشات ماله منه

بخدا دوست دارم اين ديگه حرف آخره ...

زمستان نيست ...

دلتنگي توست كه به لرزه انداخته ، چهار ستون بدنم را !!

اول آشناييمون حرفا چه شاعرانه بود

نگاه تو ، تو چشم من چه پاك و صادقانه بود

اول آشناييمون عزيز و دردونه بودم

به چشم مست و عاشقت گوهر يكدونه بودم

حالا چي هستم واسه تو؟

يه جام خالي از شراب ، شكستي مثل حباب

اول آشناييمون براي تو راز بودم 

شعر بودم شور بودم الهه ي ناز بودم

اول آشناييمون واسم يه پروانه بودي

من همه سادگي و تو عاشقو ديوانه بودي

حالا چي هستم واسه تو؟

يه جام خالي از شراب ، شكستني مثل حباب

نميبخشم تورو تا زنده هستم          به روي دل همه درها رو بستم

ببين عشقت به حال من چه ها كرد         چه آروم در درون خود شكستم        

نميبخشم تورو ، تنها تو بودي          همه عشقم ، تمام خواهش من

نميبخشم تورو از من ربودي          همه قلبم ، همه آرامشه من  

برو از پيش من ، نگو چه كردم         نگو روزي دوباره برميگردم        

            برو شكستم بوده گناهت           برو كه ديگه نيستم چشم به راهت 

         نميبخشم تورو براي قلبي          كه شبها تا سحر به پاي تو سوخت

   نميخبشم تورو براي چشمي          كه منتظر به اين پنجره ها دوخت

اگر بغضم رو ميبيني براي اولين بار          اگر اشكم رو ميبيني براي اولين بار

    شكستم رو ببين ترسي ندارم          كه هست اين آخرين ساعات ديدار

چه حرف بي ربطي ست

كه مرد گريه نميكند !

گاهي آنقدر درد و بغض

داري كه بايد مرد باشي

تا گريه كني ... !

آغوش كسي را دوست دارم  ...

كه بوي بي كسي بدهد

نه بوي هركسي ...

تو را من "تو" كردم

وگرنه "او" هم زيادت است

پس اينقدر برايم ،شما،شما نكن

زندگي به من آموخت

كه هيچ چيز از هيچ كسي بعيد نيست ...

ميگن كسايي كه مشروب بخورن ميرن جهنم

جهنمي كه آدماش مست باشن ،

از دنيايي كه آدماش پست باشن خيلي بهتره 

تو كه در دامه هوسي،تو به دادم نميرسي

شده ام بازيچه ي تو،ديگه دل نميدم به كسي

ميروم تا همچون اشكي در دامان غم بميرم

ميروم در دشت جدايي مانند شبنم بميرم

كثيف ترين چاپلوسي زمانيست كه

مرد يا زني بخاطر طبيعي ترين نيازش

به "معصومي" بگويد "دوستت دارم"...!!!؟